در حال بارگذاری ...
...

روزی در بوفه دانشگاه، همکلاسی‌هایم راجع به گروگانگیری مدرسه"رازی" صحبت می‌کردند و موضوع برای من جالب شد. از آن‌‌ها درباره فرجام این رخداد سؤال کردم که دوستان گفتند:«گروگانگیری خیلی سریع به پایان رسید و پلیس گروگانگیر را دستگیر کرد.»

روزی در بوفه دانشگاه، همکلاسی‌هایم راجع به گروگانگیری مدرسه"رازی" صحبت می‌کردند و موضوع برای من جالب شد. از آن‌‌ها درباره فرجام این رخداد سؤال کردم که دوستان گفتند:«گروگانگیری خیلی سریع به پایان رسید و پلیس گروگانگیر را دستگیر کرد.»

مهرداد ابوالقاسمی:
نمایش"سایه‌های رسانه‌های بازدارنده انسان‌های خبیث که در خیابان‌های خیس پرسه می‌زنند" به نویسندگی و کارگردانی آرش میرطالبی از چندی پیش در تالار اصلی مولوی روی صحنه رفته است. این نمایش پیش از این در جشنواره تئاتر پلیس اجرا شده بود.
ایده شکل گیری نمایش"سایه‌های رسانه‌های... " از کجا شکل گرفت و چه مراحلی را طی کرد تا به اجرا رسید؟
روزی در بوفه دانشگاه، همکلاسی‌هایم راجع به گروگانگیری مدرسه"رازی" صحبت می‌کردند و موضوع برای من جالب شد. از آن‌‌ها درباره فرجام این رخداد سؤال کردم که دوستان گفتند:«گروگانگیری خیلی سریع به پایان رسید و پلیس گروگانگیر را دستگیر کرد.» این اتفاق برای من جالب بود و حس کردم اتفاقاتی از این دست در جامعه وجود دارد در حالی که ما نسبت به آن بی‌‌اعتنا هستیم.
نمایش بر پایه یک داستان واقعی شکل گرفته، اما عنوانش یادآور‌"عباس نعلبندیان" است. مُصر بودید تا یک نمایش آوانگارد را روی صحنه ببرید؟!
دقیقاً علت انتخاب اسم نمایش، الهام گرفتن از آثار نعلبندیان بود. من از آثار او و نویسندگان پیشرو ایرانی ‌تأثیر گرفته‌ام. اما این هم اولین نمایشنامه من نیست که اسمی این گونه دارد. پیش از این دو نمایشنامه نوشته بودم که اسم آن‌ها هم بسیار بلند بود که این نمایش‌ها در جشنواره تئاتر ماه و در دانشکده اجرا شد. اما به نوعی این پیروی از آثار آوانگارد در راستای ایدئولوژی‌های خودم قرار دارد. ‌ وقتی شروع به نگارش نمایشنامه‌ای می‌کنم که دارای تحلیل‌های مختلفی در متن و زیرمتن است و برای این که نمایش را معرفی کنم، معتقدم اسم نمایش باید مثل یک نماینده، معرف تمام ویژگی‌های نمایش باشد. یکی از مواردی که بسیار دوست داشتم در نمایشم به آن بپردازم، پرداختن به معضلات اجتماعی کودکان بود که در این متن هم توجه ویژه‌ای به آن کردم. این مقوله در ذهن من دارای ابعاد مختلفی بود. خانواده به عنوان تشکیل دهنده یکی از این ابعاد در نظر گرفته شده تربیت در خانواده، حضور در اجتماع و... از دیگر مقولاتی بود که باعث تأثیرپذیری و تأثیرگذاری شخصیت کودک می‌شود. این موارد را هم مدنظر قرار دادم. همچنین بحث گروگانگیری هم در کنار این دیدگاه‌ها وجود داشت. در این جریان، نهادهای زیادی درگیر می‌شوند، در حالی که اتفاقات دیگری در شهر به طور همزمان رخ می‌دهد. همچنین پرداختن به بازی‌های کامپیوتری و تأثیراتی که این بازی‌ها در شخصیت کودکان به جا می‌گذارد و همچنین بحث تبلیغات که در انتهای نمایش عنوان می‌شود، از دیگر مقولاتی بود که در این راستا به کار گرفتم.
برای ایجاد یک فضای باورپذیر برای مخاطب و انتقال این اطلاعات و دیدگاه‌ها و ایجاد ارتباط دو سویه با آنان چه راهکاری را در پیش گرفتید؟ قصد نداشتید که یک گزارش تصویری و روزنامه‌ای از این نمایش ارائه کنید؟
گزارش تصویری زیاد دیدم که روایت‌های زیادی در خلال آن مطرح می‌شود. بنابراین سعی کردم به سمتی بروم که بتوانم به مخاطب اتفاق دراماتیک و تصاویر مختلف را ارائه کنم. ادبیات نمایش"سایه‌های... " در یک ادبیات روایی اما در عین حال دراماتیک است. بیشتر تلاش کردم به جنبه‌های دراماتیک و اتفاقات بصری نمایش بپردازم و آن‌ها را مورد توجه قرار دهم.
رفتن به این سمت، نوعی فرار از قصه را می‌طلبد. در نمایش چقدر به داستان و قصه وفادار ماندید؟
نمایش در حقیقت حاوی دو داستان موازی است. بحث قاتل اصلی و گروگان و گروگانگیری در نمایش مطرح است. بنابراین تلاش کردم تا مثل یک داستان مینی مالیستی این داستان‌ها را با دیالوگ‌های کوتاه بیان کنم و با ارائه تصاویر این دو داستان را به یک نقطه سرانجام برسانم. تلاش کردم تا این دو داستان در عین روایت‌های جداگانه در پایان به یک نقطه تلاقی برسند.
برای ایجاد هماهنگی میان فرم و محتوا و رسیدن به یک ساختار جدید که داستان نمایش را با خود پیش ببرد، چه راهکارهایی را مد نظر قرار دادید؟
برای ایجاد هماهنگی میان فرم و محتوا خیلی تلاش کردم و سعی کردم تا فرم و محتوا را یکسان ساخته و به هم نزدیک کنم. نمی‌دانم به این مقصود رسیده‌ام یا نه. بهتر است تماشاگران و منتقدان دراین خصوص نظر بدهند.